۴۰
روز موعود فرا رسید
۲۵
ستاره ها گردهم شدند با اشکهاشان روی ژاکتهای پشمی شان
چندین ها ستاره!
همه فرو ریختند به باغ رویا در زیر بارو
و به صبحگاهان ما ازروی زمین جمعشان کردیم توی سطل هامان،
و به گََردی شاعرانه که می پاشد روی رنجیدگان
برنامه های زندگی و پیانوها
تنها به جز چندتایی از سروده ها نفس نمی کشند.
بعضی روزها راستتر از روزهای دیگرند
25
Zvezde se nagnetejo v solze in popacajo jopo.
Koliko zvezd!
Na sanjskem vrtu pod Gradom se utrinjajo,
zjutraj jih naberemo polne pladnje.
Spreminjajo se v borovnice, objeme, buhteljne,
v poetični prah, ki pade po trpljenju,
po načrtih in klavirju.
Samo neke pesmi dihajo.
En dan je bolj resničen od drugega.
۵۵
من همه شوخی های خنده دارم را فراموش می کنم
هنگامیکه چشمم به ماه می افتد.
هنگامی که به یک گل سرخ می نگرم
گستاخی نزدیک شدن را ندارم.
روز زادروز خدای امروزست
چه واژه های پر هنش
آینده اش در اکنون ست.
و اکنونش جاودانه ست.
55
که چگونه درخت مرد
پرنده ی پردیس* نازنین من
نه جفت دست که مرا به پیش میرانند
گذشته از هم وامیرود و مرا باز می سازد
ناپبدایی من در ایمن ست
و روز تعطیل من
بسوی نخستین تابش های آفتاب می لغزد.
در گندم ، در دارچین و میان آن ها
در همه ی خانه و در چشمهای آسوده ی من
پرهای پرنده ی پردیس
در سروده هیج تفاوتی نیست.
برگها از نو میشکفند.
ترنوو** و کاخها
رودخانه و عصرها در میان بیدها
آه، هیاهوی ستارها ، و تیغه های چاقوی
دریورش با پنبه های آبی
که مرگ را درمان کنند
تا که کودکان را تباری بماند.
نازنین! اینجا باش.
* گونه ای بوته تزیینی استوایی است بابرگهای بسیار بزرگ و پهن وگلی که به پرنده میماند. به انگلیسی bird of paradise
** شهرکی در ساریووُ در بوسنی هرزه گوینا
1
Sramota in nesreča
kako drevo propada.
Mila moja rajska ptica!
Devet parov rok me odriva in drži.
Preteklost me razdira in zgradi.
Moja nevidnost je varna.
In praznik,
ki zdrsne v prvi žarek.
V zrno. V cimet. V med.
V celo hišo in v očeh zastane.
S peresom rajske ptice.
V pesmi ni nič drugače.
Liste obnavlja.
Trnovo in palače.
Reko in večer v vrbju.
O, šumeče zvezde. Oplazite skalpele,
da bo iz konic švistnila modra vata,
ki ozdravi mrtve.
Da bodo otroci imeli prednike.
Ljubezen, prikaži se
۵
اگر که من بر خواسته های توده ها سر فرود آرم
دیگر نان سوخاری شکسته نمیشود
و تازگی از گوشت رخت بر می بندد
روح راستی عطر ویژه ای دارد
که همه چیز را در هم خواهد شکست.
دهه ها بر لبهایم در تلاشند برای یافتن رویاهایی
که در آخرین دم هنگامشان به سر رسیده بود.
تا به سر انجام پدیدار شدند.
5.
Če se sklonim pred instinkti množic,
hostija nič več ne poči.
Lepota zdrsne iz mesa.
Duh resničnosti diši razločno.
Ta pok razpoči vse navadno.
Desetletja na ustnicah lovijo sanje,
ki so zamudile običajni čas samo zato,
da so lahko prišle.