گیتی نوین (گ) - چون اینک خوانندگان این گفتگوها با شیوه ی پرداختن ما به کارهای خردورزان و اندیشمندانی مانند هایدگر و گادامر ا آشنا شده اند شاید بهتر این باشد که بدون هیچ پیش درآمدی به سر راست به سراغ دریدا و اندیشارهایش برویم.
فرید نوین (ف) - پیشنهاد خوبیست. درباره ی دریدا باید نخست بگوئیم که باید سنجش خود او را از کارهایش بپذیریم و آن اینکه او خود کارهایش را کارهایی بنیانی و یا در کانون فلسفه ارزیابی نمی نماید و همانگونه که خود گفته است برداشتهای او یادداشتهایی کناره ای در فلسفه اند.
ادامه مطلب ...
کلاغ
ادگا ر آلن پو
The Raven
by Edgar Allan Poe
هراز گاهی در نیمه شبی افسرده،
هنگامیکه خسته و نزار درمی اندیشیدم
اکتبر 2009
پالاس - آتنا ایزد خرد است
جلید- کوهستانی ست در فلسطینآنا آندریونا آخماتوا در 1889 با نام آنا گورنکو در یک خانواده ی توانمند در ادسا ی اوکرائین زاده شد. او در سالهای نوجوانی بسوی سرایندگی کشیده شد اما هنگامیکه پدرش بر این راز او اگاه شد از او خواست که خانواده اش را به آوند " سروده سرایی پوسیده گر" شرمزده نسازد.. اودخترش را وادار نمود تا که نامی دیگر را به ساختگی گیرد و از انرو بود که آنا نام نیای مادری خویش را بساختگی بر خود گرفت. او در کیِف به دانشکده ی حقوق راه یافت و سپس با سروده سرا و خرده گیر ادبی نیکلای گومیلف همسر شد. اما در 1910 پس از هنگامی کوتاه از زناشوئیشان نیکلای او را رها کرد و به حبشه رهسپار شد. در این چرخه بود که آنا بسیاری از سروده هایش را نوشت. و نخستین کتاب پرآوازه اش "پیش از غروب" را نوشت پسرش لِو در 1912 دیده به جهان گشود و و مادر بزرک پدریش که آنا را دوست نمی داشت نگاهداری از او را بر خود گرفت. آنا این باشگی را به چالش داشت اما اورا از آن گزیری نبود زیرا نیکلای بار نوامندی خانواده را بر گمار داشت. و آنا را تنها پروا این بود که در تابستانها و در روزهای اَکار فرزندش را دیدار کند. پس از پخشار "پیش از غروب" در 1912 آنا همچون الهه ای در میان روشن وایان و گروه های ادبی سن پطرز بورگ ستوده میشد. کتاب دوم او "تسبیح" د ر 1914 ستایش خرده گیران را بر انگیخت و پیشینه ی ادبی او را استواری داد او به رهبری جنبش آکمه ایسم را بر دوش گرفت که نوشتن سروده هایی با زبان آشکار و بندهایی پیراسته را به آرمان داشت . آکمه ایستها از نوشتن به زبان نمادین و راز گونه که در روسیه آن روزگار بس هوادار داشت سرباز می زدند.
در این برگردان کوشیده ام که هم وزن و هم قافیه های سروده را نگاهداری کنم. در سروده ی آپولینر بندهای نخست و سوم و چهارم هر استانزا دارای قافیه هستند.
پل میرابو
از : گیوم آپولینر
زیرپل میرابو ، سن* چه روان میگذرد
چون عشقهامان
می باید، که از آنها یادآورد
شوق می آمد هماره از پی درد
شب بیاید با ساعت و زنگ
روزها می گذرد ، من به درنگ
رو ی در رو ،آرام دست هم گیریم
تاکه از زیر
پل بازوها در نگریم
موج ها یی را که همیشه درگذریم
شب بیاید با ساعت و زنگ
روزها می گذرد ، من به درنگ
عشق می گذرد چون آب روان
عشق می گذرد
همچو زیستنی نا به توان
یا که امید ستیزنده دوان
شب بیاید با ساعت و زنگ
روزها می گذرد ، من به درنگ
روزهاهفته شود هفته ها نیز گذرد
نه که هنگامی که گذشت
باز میاید و نه عشقی که گذرد
زیرپل میرابو ، سن چه روان میگذرد
شب بیاید با ساعت و زنگ
روزها می گذرد من به درنگ
* رود سن
سروده ی پل میرابو با صدای گیوم آپولینردر 1913
برای شنیدن صدای آپولینر آدرس زیر را در نشانی گاه خود کپی کنید
http://vincent.smithware.ca/media/appol1913.mp3
The Mirabeau Bridge
By : Guillaume Apollinaire
Tr: Guity Novin
Under the Mirabeau Bridge there flows the Seine
and our loves
must I recall again
joy came back always after pain?
Night falls and Bells call it a day
the days go by yet here I delay.
Hand in hand and eye to eye the time is our foe
through bridge of arms,
we watch the waters go
the waves so dreary in the river’s flow
Night falls and Bells call it a day
the days go by yet here I delay.
Love flows by like water to the sea
it goes away.
How tardy life seems to be
How mighty cruel are the hopes to me
Night falls and Bells call it a day
the days go by yet here I delay.
The days and the weeks pass beyond our pain
Neither the time that past,
Nor the love returns again
Under the Mirabeau Bridge there flows the Seine
Night falls and Bells call it a day
the days go by yet here I delay.
Here is a 1913 registration of Apollinaire reading his poem The Mirabeau Bridge (You should copy and paste this address in your browser)
http://vincent.smithware.ca/media/appol1913.mp3
LE PONT MIRABEAU
Par: Guillaume Apollinaire
Sous le pont Mirabeau coule la Seine
Et nos amours
Faut-il qu'il m'en souvienne
La joie venait toujours après la peine
Vienne la nuit sonne l'heure
Les jours s'en vont je demeure
Les mains dans les mains restons face à face
Tandis que sous
Le pont de nos bras passe
Des éternels regards l'onde si lasse
Vienne la nuit sonne l'heure
Les jours s'en vont je demeure
L'amour s'en va comme cette eau courante
L'amour s'en va
Comme la vie est lente
Et comme l'Espérance est violente
Vienne la nuit sonne l'heure
Les jours s'en vont je demeure
Passent les jours et passent les semaines
Ni temps passé
Ni les amours reviennent
Sous le pont Mirabeau coule la Seine
Vienne la nuit sonne l'heure
Les jours s'en vont je demeure