گفتارهایی در روشن وایی Guity Novin

این وبلاگ سروده ها، نوشته ها و گفتگوهایی را در باره ی فلسفه ی دوران رو شن وایی دربر دارد

گفتارهایی در روشن وایی Guity Novin

این وبلاگ سروده ها، نوشته ها و گفتگوهایی را در باره ی فلسفه ی دوران رو شن وایی دربر دارد

گفتگویی در باره ی گادفرید لایب نیتز

لایب نیتز و بهترین دنیای ممکن



گیتی نوین (گ): در اینجا جای درفراخور ی ست برای آنکه به فلسفه ی  لایب نیتز  بپردازیم. چون او به اینکه راستی براستی وجود دارد یانه  پاسخی  گیرا میدهد. و همچنین راستی برای او چیزی قطعی و فرجامین با تخمینی صد در صد ست.


فرید نوین (ف): بله دشواری اینکه آیا براستی حقیقتی در دنیایی که ما مشاهده اش می کنیم  وجود دارد  یا نه دشواری فلسفی جالبی ست که خاطر بسیار از خرد ورزان و اندیشمندان  را به خود مشغول کرده است . در دانش امروز که بر  مایه ی آمار و کندوکاش دنباله های زمانی   Time Series Analysis  است  این مسئله حائز اهمیت ویژه ایست. در آمار سنتی Conventional Statistics انگار بر آنست که حقیقت و جود دارد و تلاش ما یافتن آنست  در حالیکه در آمار بایز  Bayesian Statistics که امروزه در بسیاری از شاخه های دانش کاربرد دارد  انگار بر آنست که حقیقت آمیزه ای است از  "پیش باور" های شخصی ما  a priori subjective  beliefs    و آنچه را که سپس یاد میگیریم Posterior learning . و این مهم نیست که آیا حقیتی براستی وجود دارد یا نه . هر چند دوفینتی در اندیش یافت de finetti theorem پر آوازه ای  اثبات کرد است که اگر حقیقت براستی وجو د داشته باشد روندار یاد گیری بایز Bayesian learning process به آن خواهد رسید.


گ: در بار ه ی  بایز و دیگر دشواری های کندوکاش  در جای خود گفتگو خواهیم کرد. و البته آنجه را که توضیح دادید پیش در آمد خوبی است برای دریافت اهمیت انگاره ی ما در باره ی حقیقت.  به باور  لایب نیتز  راستی  اهمیت فراوانی برای گشتایش های هستی دارد.


ف: یا بزبانی  آشناتر ؛ پنداشت ما از حقیقت پی آمد هایی مهم را در باره ی واقعیت در بر دارد.


گ:   به گفته ی لایب نیتز   هنگامیکه از اندیشار ی در باره ی یک پدیده سخن  می گوییم  و یا تلاش میکنیم که   اندیشاری را  بنمایانیم   سخن ما تنها هنگامی " راست "  است که آنچه که در سخن ماست همان باشد که گشته شده است  .


ف: و باز شاید بزبانی ساده تر ؛ هنگامی گفته ی ما حقیقت دارد که با واقعیت مطابق  باشد.


گ: دقیقا. ولی دشواری در اینست که همتا بودن یا مطابقت کردن یعنی چه ؟ در چه هنگامی و در چه شرایطی می توانیم بگوییم که حقیقت با واقعیت مطابقست و یا راستی  همتا با  گشته شدنست. چون همانگونه که لاک گفته ست . زبان و واژه ها  تخمین ما هستند از   واقعیت. بگمان لایب نیتز میتوان از این دشواری ها به شتاب گذشت زبرا به کماترین می توانیم انگار کنیم که پنداره ی راستی  در درداشت   Intuition ماست.


ف: و یا بعبارت دیگر در درون  ما یک درک  آشکار از حقیقت  وجود دارد.

 

گ:  می توانیم بگوییم که  به  باور  لایب نیتز  راستی هنگامی در دسترس ماست که  در ی  گفته  ای مانند  "سیب یک میوه است"   آن بخش  را که "در باره" ی آن گفته  میخوانیم  که در اینجا سیب است   با آنچه که آگهی گفته است   که در اینجا  "یک میوه است " می باشد    یکی و همسان باشد .

 

ف: در منطق سنتی می گوییم هنگامی که  در یک عبارت "موضوع"  جمله  با "خبر " آن  یکی باشد  به حقیقت دست یافته ایم . مثلا سیب که موضوع این جمله شماست  با خبر که  " یک میوه است" یکی ست. پس این حقیقت است.


گ:   بله  اما در برخی ازگفته ها   پنداشت راستی  بسیار آشکار ست  برای نمون   در برنهاد  همسان گار  analytic proposition  ,  مانند "سیب یک میوه است" پنداشت سیب پاره ای از پنداشت میوه است و از این روی راستی این گفته کاملا روشنست. درست مانند آنکه بگوییم "آدم آدمست" در اینجا موضوع یا "در باره" (آدم)  نه تنها آگهی  گفته  (آدمست )را در بر می گیرد بلکه اصلا خود آنست. آنچه لایب نیتز می گوید بسیار دلکش است  زیرا او میگوید همه راست گفت ها از این ویژگی بر خوردارند که  "درباره "    و  " آگهی"  گفته  هر دو  یکی هستند. برای نمون آگر برنهاد ما این باشد که  "مردم ایران آزادند" آنگاه "مردم ایران" و "آزادی" یکی هستند. و اینکه مردم ایران آزادند هیچ ربطی ندارد به اینکه  پژوهشگری در باره ی آزادی  مردم ایران بررسی کرده  و به چنین برآیندی رسیده باشد. مردم ایران همیشه آزاد بوده اند و هستند وخواهند بود.

لایب نیتز این را "پنداشت سرشار کسایی" و یا  پنداشت کامل یک شخص   complete individual concept می خواند که در آن همه چیز در باره ی یک شخص چه در گذشته، چه در اکنون و  چه در آینده دانسته شده است. برای نمون لایب نیتز اسکندر  را نمون می آورد. به برداشت او خداوند ( که در اینجا مفهومی  فلسفی است) هنگامی که  به اسکندر نگاه می کند  همه چیز را در باره ی او  می بیند. می بیند که او داریوش سوم و پروس پادشاه هندوستان را شکست داد. می بیند که آموزگار او ارستاتالیس (ارسطو) یود.  ومی بیند که او با رکسانا زناشویی کرد .بنابراین  "پنداشت سرشار کسایی"  اسکندر  همه ی  سرشت  Substance اورا در بر دارد , و  "پنداشت سرشار کسایی" هر کس دیگر  نیز همه ی  سرشت او را در بر  دارد.  بر آیند این  انگاره ی لایب نیتز اینست که هر کس  از کس دیگر سواست و هیچ دو کسی مانند هم نیستند.  بگفته ی لایب نیتز جهان گرد آورده ی از این  گونه تک  هاست  وهر تکی  سرشتی  سوا و  ویژه بخود دارد . یگفته ی او گیتی universe گردآورده ای ویژه از تک ها ی در خور به هم چینی  compossible  ست و این چینش در گیتی ای  که در آنیم بهترین است و از این روی نتیجه میگیردکه این گیتی از همه ی گیتی های ممکن بهترین است.


ف: البته  این پنداشت او را ولتر  در کتابش بنام " کاندید"  به مسخره گرفته است . ولی باید گفت که ولتر منطق ریاضی اورا در نیافته است. حافظ  نیز در سروده ای به این   پنداشت   که این دنیا بهترین دنیای ممکن است خرده گرفته است.     او می گوید: "پیر ما گفت خطـا بر قلم صنـع نرفت / آفـرین بر نظـر پاک خطـا پوشش باد" و گویا این  خرده گیری او بر  غزالی بوده ست که  می اندیشیده ست این دنیا بهترین دنیای ممکن است و خیام نیز بر این بینش خرده گرفته ست؛ دارنده چو ترکیب طبایع آراست / از بهر چه او فکندش اندر کم و کاست / گر نیک آمد شکستن از بهر چه بود  / ورنیک نیامد این صور عیب کراست . البته به گفته ی نیچه در اینجا باید همه ی ارزشها را از نو ارزیابی نمود و بهترین و زبیاترین  راه حل یک سیستم معادلاتی لزوما  همان نیست که  یک انسان گلایه مند آن را بهترین می خواند. به گفته ی نظامی گنجوی: در عالم عالم آفریدن/ به زین نتوان آفریدن/ حرفی به غلط رها نکردی/ یک نکته در او خطا نکردی/ در صنع تو کامد از عدد بیش/ عاجز شده عقل علت اندیش/ ترتیب جهان چنان که بایست/ کردی به مثابتی که شایست.

 اندیشار لایب نیتز اندیشاری ریاضی و پیچیده ست . او مانند نیوتون  یکی از آفرینندگان ریاضی و همترازه های دگرگونگی Differential Equations است . را ه حل  این معادلات دیفرانسیل بسیار دشوار است و به شرایط نخستین بستگی دارد. او در نامه ای به آرنولد شاید به این امر اشاره می کند؛ " من فکر می کنم که  بر پایه ی شکل انگار های خداوند   بی نهایت راه  برای آفرینش دنیا وجود دارد .  و هر دنیای ممکن به اصول طراحی های خداوند و مقاصد او بستگی دارد .یعنی باید  با برخی از شرایط نخستین و قوانین  سامان ده ی این دنیاهای ممکن هماهنگ باشد." بنابراین در میان همه ی را ه حل های ممکن برای آفرینش جهان تنها این راه حل وجود دارد که همین جهان بهترینست. امروزه در دانش نو  مدلهایی هست  بنام کشنده های شبکه عصبی attractor neural networks که  همینکه به ترازی پایدار  Stable Equilibrium  میرسند شباهت زیادی با آنچه که لایب نیتز مطرح می کند دارند. او می نویسد " باید در نظر داشت که نه همه آنچه که ممکن است می تواند  به وجود آید" و می افزاید که  شر و کژِی  به همین اندازه  که درین بهترین  دنیا وجود دارد لازمست. البته باز باید تاکید کرد که این مفاهیم مفاهیمی ریاضی هستند که در قالب واژه های روزمره بیان شده اند.


گ: البته در برداشتی غیر ریاضی نیر می توان دریافت که برای شناخت ما نیاز داریم که بدی ها و کاستی ها و کژی ها را بشناسیم . هنگامی که  می گوییم  این پارچه پهن ست  ما پهنی را هنگامی در میابیم که در برابر آن باریکی را  شناخته باشیم . آگر باریکی نبود شناخت پهنایی ممکن نمیشد به همین گون برای شناختن نیکی نیاز  داریم که  بدی را بشناسیم  و اگر زشت نبود نمی دانستیم زیبا چیست.

 

ف: دقیقا. در فیزیک امروز پنداشتی هست بنام قرینگی کامل یا همه  همسانی .    Perfect Symmetry  در این پنداره هیچ چیز قابل تشخیص  نیست . و پیدایش این گیتی در ین فیزیک با شکستگی در این همسانی بیان می شود.  برای نمون  در دنیای سه بعدی ما اگر شما خود را روزی ابری در کویر نمک بیابید  هرگز نمیتوانید راه خود زا بجایی پیدا کنید چون  گونه ای همسانی در این کویر وجود دارد که اگر شما کیلو مترها راه بروید نمیدانید چقدر راه رفته اید یا به چه نزدیک شده اید و از چه دو ر گشته اید . آما همینکه این  همسانی شکسته شود برای نمون اگر تک درختی در این صحرا پیداشود  شما میتوانید از درخت دور شوید و یا به آن  نزدیک شوید . شما حالا  می توانید  کویر را نسبت به آن درخت شناسایی کنید.

 

گ: لایب نیتز  به این برایند میرسد که همه ی ذرات گیتی از   "پنداشت سرشار کسایی"  پیروی میکنند در اندیشه ی خداوند کنش و واکنش هرذره (که او آنرا موناد ) می خواند در برابر همه ی مونادهای دیگر از پیش تعیین شده است و چون این تنها دنیای ممکن است  --که بهترین دنیا ی ممکن ست --  اگر رفتار مونادی از پیش نوشته نشده باشد .   هر رفتار نا پیش بینی شده ی این ذره   دنیای دیگری را خواهد آفرید  که با این جهان تفاوت خواهد داشت.  نخستین برآیند  آرنولد پس  از خواندن لایب نیتز  این بود که  در  سامان اندیشه ی او نه خداوند آزادست   و نه انسان . خداوند  تنها می تواند  این بهترین دنیای ممکن را بیافریند که در آن امکان هیج دشوایی  Contradiction نیست. هر چند  لایبنیتز تا پایان زندگیش   پافشاری می نمود که در سیستم او آزادی وجود دارد. و البته اگر با موشکافی به بررسی  آنچه که او می گوید بپردازیم در خواهیم یافت که در سامانه ی فلسفی او آزادی هست. نخست باید یگوییم که به باور او می توان برای هر پدیده ای آوند یا دلیلی  یافت . و دو دیگر آنکه او  بندهشی بنام "بندهش آوند به اندازه "   the principle of sufficient reason را به ما می شناساند .  این بن دهش همه ی آن پیوند هایی هستند که مانند قوانین ریاضی گردش ستارگان در پس صحنه عمل می کند   و یا مانند  گردش خون با تپش فلب در درون  پیکر یک دانشمند  مانند پاستور کارمی کند و دیده نمی شوند اما اگر از کار بیفتند پاستور نمی تواند واکسن آبله  را کشف نماید.

 

ف: پس این اصل "دلیل کافی" در پس هر حقیقت وجود دارد و بدون آن حقیقت واقعیت نخواهد داشت.


گ: بله به باور لایب نیتز دنیا بدون این بن دهش هیچ معنایی نخواهد داشت.  اما  اگر که  رفتارهمه ی  ذرات گیتی از پیش تعیین شده باشد آیامیتوان گفت که  انسان آزادست؟ لایب نیتز از ما می خواهد که به داستان جولیوس سزار اندیشه کنیم.   از دید قانون در رم باستان این روا  نبود که  فرمانده ی  سپاهی  به همراه لشگریانش  از رود روییکن به سوی جنوب  پیشتر آید و اگر فرمانده ای پیش از فرا شدن از روبیکن   لشگرش را از هم پراکنده نمی کرد و بسوی رم پیش می آمد این  قانون شکنی به شمار می آمد و نشانی از  ناوفاداری  به رم    که در خور کیفری بزرگ می بود.  اما جولیوس سزار در رویارویی با پمپی رقیب خود که بر رم فرمان میراند با لشگر خویش از روبیکن گذشت و در واقع کودتا نمود.     لایب نیتز می گوید با وجود آنکه همه ی خمیر مایه ی سزار از پیش تعیین شده است با این همه او آزادست که از رود روبیکن بگذرد یا نگذرد. اما  اگر به همه ی شرایط  از جمله رفتار پمپی نظر افکنیم  در خواهیم یافت که سزار ناگذیر از آن بود که با سپاهیانش  بسوی رم پیش رود.  اگر پژوهنده ای از گیتیی دیگر  همه ی آنچه را که در این گیتی گذشته است بررسی کند، در خواهد یافت که سزار چاره ای بجز گذشتن از روبیکن نداشته است. زیرا در پشت هر چیزی دلیلی هست و رابطه ی هر موناد با مونادهای دیگر تعیین شده است.  حتی اگر تصمیم سزار کاملا تصادفی باشد؛  به باور لایب نیتز اگر همه ی شرایط زمان و مکان و روان و غیره را در نطر بگبربم میتوانیم دلیلی برای آن کار تصادفی  پیداکنیم.


ف:   یک کانت گرا  این دشواری را چنین  چاره می کند  که اگر در نظر بگیریم که این دنیا تنها دنیای ممکن است. و اگر که " نیروی قانون گذار خرد   بر جهان قانون می نهد . جهان ناچار به سر فرود آوردن است " سزار با گذشتن از روبیکن بر جهان قانون نهاد. و جهان بر آن قانون سر فرو آورد . اینکه بگوییم "سزار آزاد نبوده است که چنین کند  چون تمام ساختار منطقی جهان رویداد این کنش را از پیش تعیین کرده بود" در ابعاد حاکم بر این جهان  بی معناست . در سیستم معادلاتی دنیای سزار  معادله  ی آینده و جود ندارد . او از آینده بی خبرست . امابرای  پژوهشگر ی از گیتیی دیگر ، همانند ما که در آینده ی سزار قرار گرفته ایم  ؛  آینده   دنباله ی گذشته است و بنابراین  ما می توانیم در یابیم که سزار ناچاربود که  از روبیکن  بگذرد. به تعبیر ی دیگر از فیزیک، که  هیو اورت Hugh Everett  و جان ویلر  John   Wheeler زیرگزاره ی دنیاهای بسیار Many Worlds Hypotheses در فیزیک کوانتم آورده اند . میتوانیم دشواری آزادی را  در جهانی گرفتار در فرجام چاره کنبم هر گزینش آزادانه در این چارچوب منجر به پدیداری گیتی تازه ای میگردد.    در فیزیک کوانتم هر ذره پارکی   particle   مثل الکترون در  هر دم می تواند  در جایگاه های  بسیاری  به همزمان باشد و این تا زمانی ادامه دارد  که ما آنرا  در جایگاهی ویژه دیدار می کنیم   در آن لحظه آن ذره پارک  در آن جایگاه " فرو میریزد" collapse . ویلر یکی از نخستین فیزیک دانانی بود  که پیشنهاد نمود بودنی ها شاید تنها پدیده ای هستنی و فیزیکی  نیستند. در بینش او کنش  بینندگی در به وجود آوردن هستی نقش یازی می کند. در فیزیک کوانتم   این پنداره " هستی آفریده شده به وسیله بیننده"  خوانده میشود. اورت در پایان  نامه ی دکترایش در دانشگاه پرینستون که در زیر راهنمایی استادش ویلر نوشته است بینش دنیاهای بسیار the many worlds theory  را  پیشنهاد می کند . بنا بر این بینش  اگرچه ما ذره پارکی را در یک جایگاهی  تک می بینیم در واقع آن ذره پارک  در همه ی جایگاه  هایی که در بینش کوانتم ممکنند وجود دارد. و هرکدام از این جایگاه ها گیتیی جداگانه اند که بیننده آنها را نمی تواند ببیند. از اینروست  هر گونه کنش آزادانه ی ما  دنیایی تازه می آفریند.  به گفته ی  حافظ چرخ بر هم زنم ار غیر مرادم گردد . /  من نه آنم که زبونی کشم از چرخ فلک. و  یا : بیا تا گل برافشانیم و می در ساغر اندازیم / فلک را سقف بشکافیم و طرحی نو دراندازیم

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد